پارمینپارمین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

عشق کوچولوی ما پارمین

مادرانه

دیگه چیزی به سال جدید نمونده فرشته کوچولوی مامان امسال اولین عید نوروز تو ....الهی 120 سال عید نوروز رو جشن بگیری خیلی خوشحالم که امسال تو هم به جمع ما اضافه شدی راستش تو قشنگترین عیدی امسالمی ......  دخملکم خیلی دوست دارم به قول خاله رها مادر که باشی میشی نیما میشی سهراب خلاصه کلی شاعر میشی واسه خودت 7-8 ماهی میشه من با دونه دونه نفسات نفس میکشم با دردات درد میشکشم با گریه هات میگریم با خنده هات میخندم خوشگل مامان حتی به هر کی که میگه تورو دوست داره حسادت میکنم نمیخوام هیشکی بیشتر از من تورو دوست داشته باشه...... دوست دارم بهترینا مال تو باشه دوست دارم دنیا مال تو باشه دوست دارم فقط من باشم وتوووووووووو.. امسال رو سفره هفت سین فق...
29 اسفند 1391

کارهای جدید پارمین فندوقی

دخملکم کلی کار جدید انجام میدی 1: همش در حال غلت زدن هستی یعنی تا میذارمت رو زمین سریع غلت میزنی اون هم نه یه بار بلکه چند بار پشت سر هم . 2: با سرت راه میری   هههههههه یعنی با فشار اوردن به سرت یه خورده خودت رو میکشی جلو . 3:کلی هم حرف میزنی دقه دقه دقه دقه نمیدونم یعنی چی!!!! ولی تازه یاد گرفتی ههههه دا داداد دا دا دا  گاهی هم خیلی اروم و یواشکی با خودت حرف میزنی ومثل پیرزنا غرغر میکنی که من فقظ صدای ششششش میشنوم الهی من فدای صدات بشم . 4:همیشه وقتی باهات حرف میزنم قشنگترین لبخند دنیارو تحویلم میدی که با دوتا دندون کوچولو و سفیدت قشنگتر هم میشه . 5: بابا رضا هم یه آ غوش خریده برا خودش که هر وقت خسته وک...
16 اسفند 1391

بعد از مدتها

نازگل مامان باز این مامان تنبل خیلی وقته چیزی برات ننوشته البته همش تنبلی نبود یه اتفاقایی افتاد که نشد ... اولین اتفاق این بود که صفحه لپتاپم شکست  دومین اتفاق هم این بود که دستم موند لای تیغه میکسر و 6 تا بخیه خورد  اره خیلی وحشتناک بود .... به هر حال به خیر گذشت و من دوباره اومدم . تو این مدت خیلی اتفاقا هم افتاد که خوب بود مثل دندون در اوردنت اره خوشگلم دقیقا 3 بهمن بود که مامی متوجه شدم تو اولین مروارید زندگیت رو در اوردی   ...
16 اسفند 1391
1